به گزارش پایگاه خبری، تحلیلی مفید به نقل از ؛ خبرنگار مهر، امروز سالگرد شهادت جانسوز امام موسی کاظم علیه السلام است. حجت الاسلام غلامرضا پیوندی استادیار گروه فقه و حقوق پژوهشکده نظامهای اسلامی، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در یادداشتی به شرایط زندگی در عصر غیبت و رمز ظهور حجت حق در کلام امام کاظم (ع) پرداخت که آن را در ادامه میخوانید.
همه امامان ما به نوعی به بحث دوران غیبت امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف اشاره کردهاند و در موارد زیادی راهکارهایی برای حفظ ایمان و اعتقادات در دوران دوری از امام زمان و راهکارهایی برای تسریع در ظهور حضرت حجت ارائه کردهاند. در ادامه به سخنان امام کاظم علیه السلام درباره غیبت و ظهور امام زمان علیهالسلام که مهدی موعود موجود است، اشاره میشود.
پناه بردن به خداوند برای حفظ دین در عصر غیبت
امام کاظم علیه السلام در روایتی که در کتاب کافی نقل شده در مورد غیبت امام عصر میفرماید: إِذَا فُقِدَ الْخَامِسُ مِنْ وُلْدِ السَّابِعِ فَاللَّهَ اللَّهَ فِی أَدْیَانِکُمْ لَا یُزِیلُکُمْ عَنْهَا أَحَدٌ؛ هنگامی که پنجمین فرزند از وصی هفتم از دیدگان ناپدید شود، از خدا بترسید در مورد دین خود، به خدا پناه ببرید در باره دینتان، که هرگز کسی نتواند شما را در مورد دینتان بلغزاند.
یَا بُنَیَّ إِنَّهُ لَا بُدَّ لِصَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ مِنْ غَیْبَهٍ حَتَّی یَرْجِعَ عَنْ هَذَا الْأَمْرِ مَنْ کَانَ یَقُولُ بِهِ؛ پسرم! بی تردید برای صاحب این امر غیبتی خواهد بود که معتقدین به آن، از اعتقاد خود برگردند.
إِنَّمَا هِیَ مِحْنَهٌ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ امْتَحَنَ بِهَا خَلْقَهُ لَوْ عَلِمَ آبَاؤُکُمْ وَ أَجْدَادُکُمْ دِیناً أَصَحَّ مِنْ هَذَا لَاتَّبَعُوهُ؛ این یک آزمون الهی است که شما را با آن آزمایش خواهد کرد. اگر نیاکان شما دینی بهتر از این مییافتند آنرا میپذیرفتند؛
علی بن جعفر میفرماید: عرض کردم: سرور من مقصود از پنجمین فرزند وصی هفتم کیست؟
فرمود: یَا بُنَیَّ عُقُولُکُمْ تَصْغُرُ عَنْ هَذَا وَ أَحْلَامُکُمْ تَضِیقُ عَنْ حَمْلِهِ وَ لَکِنْ إِنْ تَعِیشُوا فَسَوْفَ تُدْرِکُونَه؛ پسرم! عقلهای شما از درک آن عاجز و استعدادهای شما از حمل آن ناتوان است. اگر خداوند عمری دهد آن روز را درک خواهید نمود. (کافی، ج ۱، ص ۳۳۶)
امام عصر در ظاهر غایب اما حاضر در قلوب اهل ایمان
امام کاظم در حدیث دیگری وقتی راوی در باره آیه ۲۰ سوره لقمان «وَ أَسْبَغَ عَلَیْکُمْ نِعَمَهُ ظاهِرَهً وَ باطِنَهً؛ و نعمتهای آشکار و نهانش را بر شما فراوان و کامل ارزانی داشته» میپرسد، میفرماید: نعمت ظاهر امام ظاهر و نعمت باطن امام غایب است.
عرض کردم: در میان شما ائمه کسی هست که غایب شود؟ فرمود:
نَعَمْ یَغِیبُ عَنْ أَبْصَارِ النَّاسِ شَخْصُهُ وَ لَا یَغِیبُ عَنْ قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ ذِکْرُهُ هُوَ الثَّانِی عَشَرَ مِنَّا؛ آری او کسی است که شخصاً از دیدگان غایب میگردد ولی یادش از دلهای مؤمنان نمیرود. او دوازدهمین ما ائمه است؛ سپس فرمود: «یُسَهِّلُ اللَّهُ تَعَالَی لَهُ کُلَّ عُسْرٍ وَ یُذَلِّلُ لَهُ کُلَّ صَعْبٍ وَ یُظْهِرُ لَهُ کُنُوزَ الْأَرْضِ وَ یُقَرِّبُ عَلَیْهِ کُلَّ بَعِیدٍ وَ یُذِلُّ بِهِ کُلَّ جَبَّارٍ عَنِیدٍ عِنْدَهُ وَ یُهْلِکُ عَلَی یَدِهِ کُلَّ شَیْطَانٍ مَرِیدٍ؛ خداوند هر مشکلی را برای او آسان سازد، و هر سختی را برای او هموار نماید، گنجهای زمین را برای او ظاهر کند، و راههای دور را برای او نزدیک نماید، ستمگران را به دست او نابود سازد، و اغواگران را به وسیلهی او از هستی براندازد….» (کفایه الأثر فی النص علی الأئمه الإثنی عشر، ص ۲۷۰ و ۲۷۱)
وقتی راوی در مورد آیه ۵۹ سوره نساء و واژه «اولوا الامر» از پیامبر اکرم سوال کردند، حضرت در پاسخ اسامی امامان بعد خود را میشمارند و وقتی به نام امام دوازدهم میرسند، میفرمایند: «ذَاکَ الَّذِی یَغِیبُ عَنْ شِیعَتِهِ وَ أَوْلِیَائِهِ غَیْبَهً لَا یَثْبُتُ فِیهَا عَلَی الْقَوْلِ بِإِمَامَتِهِ إِلَّا مَنِ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ لِلْإِیمَانِ؛ امام زمان علیهالسّلام کسی است که از یاران و شیعیانش غایب میشود، غیبتی که در آن غیبت کسی در اعتقاد به امامت حضرت ثابت نمیماند، مگر کسی که خدا قلبش را به ایمان آزموده باشد. (کمال الدین و تمام النعمه، ج ۱، ص ۲۵۳)
جابر میپرسد: یا رسول الله در عصر غیبت شیعیان از او منتفع خواهند شد؟ حضرت فرمود: إِی وَ الَّذِی بَعَثَنِی بِالنُّبُوَّهِ إِنَّهُمْ یَسْتَضِیئُونَ بِنُورِهِ وَ یَنْتَفِعُونَ بِوَلَایَتِهِ فِی غَیْبَتِهِ کَانْتِفَاعِ النَّاسِ بِالشَّمْسِ وَ إِنْ تَجَلَّلَهَا سَحَاب؛ به خداوندی که مرا به پیامبری مبعوث فرموده است، مردم از وجود آن امام غایب منفعت میبرند و از نور ولایتش در طول غیبتش بهره میگیرند؛ چنانچه از آفتاب پشت ابر استفاده میکنند.
امام زمان مظلوم و غریب منتظر آمادگی ما و جامعه جهانی برای ظهور
امام موسی بن جعفر سلام الله علیه در پاسخ به سوال درباره مصداق «صاحب الامر» میفرماید: هُوَ الطَّرِیدُ الْوَحِیدُ الْغَرِیبُ الْغَائِبُ عَنْ أَهْلِهِ الْمَوْتُورُ بِأَبِیهِ؛ او امام غریب، تنها، دور از وطن، و غایب از دیدگان کسان خویش است که انتقام خون پدرش را میگیرد. (کمال الدین و تمام النعمه؛ ج ۲؛ ص ۳۶۱)
موتور به کسی گفته میشود که خونی از او ریخته شده ولی هنوز انتقام آنرا نگرفته است. از این رهگذر در زیارتنامه ها خطاب به امام حسین علیه السلام: «الوتر الموتور» تعبیر میکنیم، که هنوز آن خونهای به ناحق ریخته شده، انتقامش گرفته نشده است. به حضرت بقیه الله ارواحنا فداه نیز در این حدیث «موتور» گفته شده، زیرا هنوز خون پدر بزرگوارش: امیر مؤمنان، امام حسن، امام حسین و امامان بعدی تا امام حسن عسکری علیهم السلام را نگرفته است.
اگرچه غیبت امام عصر یکی از رازهای الهی است، اما میتوان به عللی اشاره کرد که قطعاً یکی از آن علتها اصلی ما هستیم؛ فیلسوف و عالم حکیم و بزرگ مرد شیعیان، خواجه نصیرالدین طوسی، در جملهای معروف میگوید:
«وُجُودُهُ لُطْفٌ وَ تَصَرُّفُهُ لُطْفٌ اخَرٌ وَ عَدَمُهُ مِنَّا؛ بودن امام لطف خدایی است و دخالتش در امور لطفی دیگر، و غیبتش از خود ماست. حرمان خلق از امام و علت غیبت او، چون معلوم است که از جهت خدای سبحان نیست، و از جهت امام نیز نمیباشد، پس لابد از جهت رعیت است. و تا علت آن زایل نشود، ظاهر نگردد، چه بعد از ازاحت علت و کشف حقیقت، حجت خدای را باشد بر خلق نه خلق را بر وی. و استبعاد از درازی عمر حضرت مهدی – علیه السلام – نمودن، چون امکانش معلوم است، و از غیر او متفق، جهل محض بود.
انقلاب بزرگ و همه جانبه حضرت حجت نیازمند ترقی و رشد بشر در ناحیه علوم، معارف، فکر، اخلاق و آمادگی جامعه برای پذیرش و استقبال این نهضت و لیاقت زمامداری آن رهبر الهی میباشد. از اینرو جهان باید زمینه این پذیرش را داشته باشد تا این هدف محقق شود. بنابراین میتوان فقدان آمادگی جهان را یکی از فلسفهها و حکمتهای غیبت امام مهدی (عجّلاللهفرجهالشریف) بر شمرد. در نتیجه تعبیر خواجه نصیر طوسی در است که دلیل غیبت حضرت ما هستیم.
زندگی مومنانه حصن حصین دوران غیبت و زمینه ساز ظهور
جامعهای که به دنبال زمینه سازی و بسترسازی برای ظهور حجت خدا باشد، باید به دنبال سبک زندگی مؤمنانه باشد؛ و استقامت بر حفاظت از این سبک زندگی میتواند زمینه ساز فرج باشد. مخالفین و دشمنان و شیاطین انسی و جنی هم قطعاً به دنبال این هستند که سبک زندگی غیر مومنانه و شیطانی را ترویج کنند. مسئله مهم عبارت از این است که افرادی اظهار ایمان دارند، اما سبک زندگیاش مؤمنانه نیست. در رابطههای ظاهری، آنچه از افراد شنیده میشود در عمل و رفتار او دیده نمیشود. همه ما باید دنبال این باشیم باورهایی که داریم باید بر ملتزم و پایبند باشیم و در عمل تابع و مطیع بی چون و چرای اهل بیت و قرآن باشیم؛ و این موضوع باید در جامعه نیز یک فرهنگ بشود؛ در نتیجه موضوع محل بحث یک کار جمعی و منسجم میطلبد.
بر اساس فرمایش امام کاظم در روایتی با سند معتبر و دلالتی روشن، همه ما اهل بیت قیام کننده به حق و راه درست هستیم اما کاملترین مصداق فرزند پنجم من یعنی امام زمان علیه السلام است.
یونس بن عبدالرحمان میگوید: به خدمت حضرت موسی بن جعفر علیه السلام وارد شدم و عرض نمودم: آیا شما قائم به حق هستید؟ فرمود: «أَنَا الْقَائِمُ بِالْحَقِّ وَ لَکِنَّ الْقَائِمَ الَّذِی یُطَهِّرُ الْأَرْضَ مِنْ أَعْدَاءِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ یَمْلَؤُهَا عَدْلًا کَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً؛ من قائم به حق هستم، ولی آن قائم که زمین را از لوث دشمنان خدا پاک میگرداند و روی زمین را پر از عدالت میکند، آن چنان که پر از ظلم و بی عدالتی شده است. در ادامه فرمود: هُوَ الْخَامِسُ مِنْ وُلْدِی لَهُ غَیْبَهٌ یَطُولُ أَمَدُهَا خَوْفاً عَلَی نَفْسِهِ یَرْتَدُّ فِیهَا أَقْوَامٌ وَ یَثْبُتُ فِیهَا آخَرُونَ؛ او پنجمین فرزند من میباشد؛ برای او غیبتی هست که مدتش طولانی خواهد شد، زیرا بر خودش بیمناک است. در دوران غیبت گروههایی از دین بیرون میروند، (به ارتداد میگرایند) و گروههایی دیگر بر اعتقاد خود استوار میمانند. سپس فرمود: طُوبَی لِشِیعَتِنَا الْمُتَمَسِّکِینَ بِحَبْلِنَا فِی غَیْبَهِ قَائِمِنَا الثَّابِتِینَ عَلَی مُوَالاتِنَا وَ الْبَرَاءَهِ مِنْ أَعْدَائِنَا أُولَئِکَ مِنَّا وَ نَحْنُ مِنْهُمْ قَدْ رَضُوا بِنَا أَئِمَّهً وَ رَضِینَا بِهِمْ شِیعَهً فَطُوبَی لَهُمْ ثُمَّ طُوبَی لَهُمْ وَ هُمْ وَ اللَّهِ مَعَنَا فِی دَرَجَاتِنَا یَوْمَ الْقِیَامَهِ؛ خوشا به حال شیعیان ما، که در زمان غیبت قائم ما سلام الله علیه به رشته ولایت ما چنگ میزنند و بر موالات ما ثابت و استوار میمانند و در برائت و بیزاری از دشمنان ما پا بر جا و محکم میمانند. آنها از مایند و ما از آنهاییم. آنها ما را به امامت برگزیده اند و به پیشوایی ما راضی هستند و ما آنها را به عنوان شیعه خود برگزیدهایم و به عنوان شیعهی خویش پسندیدهایم. خوشا به حال آنها و خوشا به حال آنها؛ به خدا سوگند آنها در روز قیامت با ما و در کنار ما هستند.
بر اساس روایت فوق و روایات پیشین از منظر امام موسی بن جعفر علیهالسلام رمز ایستادگی بر اعتقادات و حفظ ایمان و آمادگی برای ظهور حضرت حجت چند مطلب است که باید در ما باشد و اگر هست باید بیش از پیش تقویت شود تا زمینه ظهور فراهم شود:
اول: معرفت و شناخت اهل بیت بویژه امام عصر
مهمترین اصل در مکتب اهل بیت علیهم السلام معرفت و شناخت است؛ البته معرفت حقیقی فرع بر ریاضات سخت شرعی است تا نفس از تعلّقات عادی دست بردارد و مستعدّ معرفت شود.
معرفت نسبت به امام خویش نیز یک فریضه مبتنی بر عقلانیت و نقل است. پیامبر اکرم (ص) فرمود: «مَنْ ماتَ وَ لَمْ یَعْرِفْ إمامَ زَمانِهِ مَاتَ مِیتَهً جَاهِلِیَّه، هر کس بمیرد و امام زمانش را نشناسد به مردن جاهلیت از دنیا رفته است»، (بحارالانوار، ج ۳۲، ص ۳۳۱)
اگر ما خداوند را به طور حقیقی بشناسیم، میتوانیم انسانهای کامل یعنی پیامبر و امامان را نیز بشناسیم، زیرا آنان آئینه تمامنمای صفات جمال و جلال حضرت حق هستند. بنابراین، با شناخت نسبت به حضرت حق، میتوانیم به اوصاف و ویژگیهای امامان نیز واقف گردیم. دعایی که امام صادق به یکی از بهترین یارانش به نام «زراره بن اعین» سفارش کردند که اگر زمان غیبت امام زمان را درک کردند بعد از نماز زیاد بخوانند، دلیل بر همین حقیقت مهم یعنی معرفت است:
«اَللّهُمَّ عَرِّفْنی نَفْسَکَ، فَاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنی نَفْسَکَ، لَمْ اَعْرِف نَبِیَّکَ، اَللّهُمَّ عَرِّفْنی رَسُولَکَ، فَاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنی رَسُولَکَ، لَمْ اَعْرِفْ حُجَّتَکَ، اَللّهُمَّ عَرِّفْنی حُجَّتَکَ، فَاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنی حُجَّتَکَ، ضَلَلْتُ عَنْ دینی، خداوندا! خود را به من بشناسان که اگر خود را به من نشناسانی پیغمبر را نمیشناسم، خدایا! پیغمبرت را به من بشناسان که اگر به پیامبر معرفت پیدا نکنم، نمیتوانم امامم را بشناسم، خدایا! حجت و امامت را به من بشناسان که اگر امام را نشناسم، در دین خود گمراهم» (کافی، ج ۱، ص ۳۳۷؛ مفاتیحالجنان، دعا در غیبت امام زمان)
دوم: موالات، محبت و اظهار دائمی آن نسبت به اهل بیت و امام زمان عجل الله تعالی فرجه
موالات و محبت نسبت به امام خویش یک فریضه مهم است که شرط قبولی اعمال و عبادات انسان است؛ در زیارت جامعه کبیره میخوانیم: «وَ بمُوالاتِکُم تَُقبَلُ الطّاعَه المُفتَرَضَه؛ با ولایت شما است که خداوند عبادات واجب را می پذیرد».
این مورد دوم یعنی محبت و موالات قطعاً نتیجه مورد اول که همان معرفت است، میباشد؛ هر چه معرفت کاملتر محبت بیشتر و پایدارتر. اصلاً محبت، فرع بر معرفت است. من اگر امامم را نشناسم، چگونه او را دوست داشته باشم؟ از امام صادق علیهالسلام نقل شده است که فرمودند: الْحُبُ فَرْعُ الْمَعْرِفَه؛ محبّت فرع بر معرفت است. (بحار الانوار، ج ۶۷، ص ۲۲)
نکته مهم این است که شبیه به بحث رابطه بین ایمان و عمل صالح باید گفت: مرتبهای از معرفت، موجب مرتبهای از محبت میشود؛ و در ادامه اگر آن محبت پیدا شد و انسان روی آن تمرکز و تلاش کرد معرفت بیشتر میشود. معرفت که بالاتر رفت، دوباره محبت بیشتر میشود و همین طور، در یکدیگر اثر متقابل برای تکمیل همدیگر دارند. البته که این امر طبیعی است که انسان چیزی را نشناسد دوست نخواهد داشت. دوست داشتن متوقف بر یک امر ادراکی است. باید انسان یک جمال و حسنی را در یک چیزی باور کند تا او را دوست بدارد. پس اول باید معرفت پیدا کرد.
عشق و محبت اکسیری است که مس وجود انسان را طلا میکند؛ حضرت ابراهیم گلّه زیادی داشت. گله خود را از محلی به محل دیگر میبرد. نیمه شبی در بیابانی با یاد خدا گلهاش را میبرد. ناگهان صدایی خوش به گوشش رسید: «سُبُوحٌ قُدُوس رب الملائکه و الروح» لرزه بر اندامش افتاد. حالت وجدی به او دست داد.
کاین مطرب از کجاست که برگفت نام دوست
تا جان و جامه بذل کنم بر پیام دوست
دل زنده میشود به امید وفای یار
جان رقص میکند ز سماع کلام دوست
ابراهیم از چپ و راست نگاه کرد شخصی را بر تلی ایستاده دید به نزد وی دوید و گفت: تو بودی که نام محبوب من را بردی؟ گفت: بلی. ابراهیم گفت: ای بنده حق! نام حق را یکبار دیگر بگو و ثلث گوسفندانم از تو. جبرئیل باز نام حق را بگفت. ابراهیم گفت: یکبار دیگر بگو و نصف گوسفندانم از آن تو. جبرئیل باز نام حق را بگفت.
حضرت ابراهیم در آن وقت از کثرت شوق و ذوق واله و بی قرار شد و گفت: همه گوسفندانم از تو یکبار دیگر نام دوست مرا بگو. جبرئیل باز بگفت. ابراهیم گفت: مرادیگر چیزی نیست خود را به تو دادم یک بار دیگر بگو. جبرئیل باز گفت. پس ابراهیم گفت: بیا مرا با گوسفندان من ضبط کن که از آن توست.
جبرئیل گفت: ای ابراهیم! مرا حاجت به گوسفندان تو نیست، من جبرئیلم. و حقاً که جای آن داری که خدا تو را دوست خود گردانید، که در وفاداری، کاملی. و در مرتبه دوستی، صادق. و در شیوه طاعت، مخلص ثابت قدم» (لئالی الاخبار، ج ۱، ص ۹۶؛ معراج السعاده، ص ۴۹۱)
سوم: تبعیت محض و بی چون و چرا از اوامر و نواهی الهی تنها راه وصول به امام عصر
تنها راه وصول به امام عصر عجل الله فرجه الشریف است تبعیت محض است. اساساً شیعه یعنی همین پیروی و تبعیت. در روایات زیادی آمده است که یک منتظر واقعی، باید آداب و اصولی را رعایت کند تا بتواند در زمره منتظران واقعی امام مهدی (عج) درآید. یک منتظر واقعی کسی است که گوش به فرمان امام خود باشد و آنچه که او میگوید و فرمان میدهد، انجام دهد و در دوران انتظار به تمام اعمال خواسته شده جامه عمل بپوشاند و در رفتار، گفتار، کردار و تمام اعمال ریز و درشت خود نظارت و کنترل کامل داشته باشد و مطیع محض امام خود در هر حال و شرایطی باشد.
اظهار تقصیر و عجز به درگاه الهی و ناله سحرگاهان و توسل مداوم به ائمه علیهم السلام
برای حفظ و حراست از دین و اعتقادات خود و درخواست از خداوند برای بخشیدن باقیمانده غیبت حضرت حجت باید عجز و ناله و اشک در خلوت داشت و با خدا راز و نیاز کرد.
سخنم را با فرازی از مناجات عارفین امام سجاد به پایان برده و مثل همیشه چشم به راه لطف و محبت خداوند متعال و حجتش امام زمان علیه السلام هستم: (مناجات هفتم از مناجاتهای پانزدهگانه امام سجاد علیهالسلام):
– إلهی فَاجْعَلْنا مِنَ الَّذینَ تَرَسّخَتْ أشْجارُ الشّوْقِ إلَیْکَ فِی حَدائِقِ صُدُورِهِمْ؛ خدایا ما را از کسانی قرار بده که درختان اشتیاق به تو در باغستانهای سینههاشان ریشه دوانده است.
– وَأخَذَتْ لَوْعَهُ مَحَبَّتِکَ بِمَجامِعِ قُلُوبِهِمْ؛ فهم الی أوکار الافکار یأوون. و سوز محبت تو سراسر دلهایشان را فرا گرفته، در نتیجه در آشیانههای فکر و اندیشه، جا میگیرند.
– وفی رِیاضِ الْقُرْبِ والمُکاشَفَهِ یَرْتَعُونَ؛ و در باغ و بستانهای قرب و مکاشفه گردش میکنند.
– وَمِنْ حِیاضِ المَحَبَّهِ بِکأْسِ المُلاطَفَهِ یَکْرَعُونَ؛ َ وَ شَرَائِعِ الْمُصَافَاهِ یَرِدُون. از حوضها و دریاچههای محبت تو، با کاسهی ملاطفت، و با جام لطف تو جرعه مینوشند. و به آبشخورهای صفا وارد میشوند.
و قَدْ کُشِفَ الْغِطاءُ عَنْ أَبْصارِهِمْ، وَانْجَلَتْ ظُلْمَهُ الرَّیْبِ عَنْ عَقَائِدِهِمْ وَضَمَائِرِهِمْ، وَانْتَفَتْ مُخَالَجَهُ الشَّکِّ عَنْ قُلُوبِهِمْ وَسَرَائِرِهِمْ، وَانْشَرَحَتْ بِتَحْقِیقِ الْمَعْرِفَهِ صُدُورُهُمْ،
درحالیکه پرده از دیدگانشان برداشته شده و تاریکی دودلی از باورها و درونهایشان دور گشته و خلجان شک از دلها و باطنشان بیرون رفته و سینههایشان با تحقّق معرفت، گشوده شده،
وَعَلَتْ لِسَبْقِ السَّعَادَهِ فِی الزَّهَادَهِ هِمَمُهُمْ، وَعَذُبَ فِی مَعِینِ الْمُعَامَلَهِ شِرْبُهُمْ، وَطَابَ فِی مَجْلِسِ الْأُنْسِ سِرُّهُمْ، وَأَمِنَ فِی مَوْطِنِ الْمَخَافَهِ سِرْبُهُمْ، وَاطْمَأَنَّتْ بِالرُّجُوعِ إِلَیٰ رَبِّ الْأَرْبابِ أَنْفُسُهُمْ؛ و همّتشان برای پیشی گرفتن در میدان خوشبختی بر اثر زهد، بلندی گرفته و نوشیدنشان در چشمه زلال کردار، گوارا شده و باطنشان در مجلس انس، پاکیزه گشته و راهشان در جای ترسناک، ایمنی یافته و جانشان با رجوع به رب الارباب، اطمینان یافته؛ یا باب الحوائج یا موسی بن جعفر ادرکنی و لاتهلکنی
- نویسنده : سیده فاطمه سادات کیایی